سه‌شنبه , اکتبر 15 2024

ای مالک اشتر زمانه

ای مالک اشتر زمانه
ای قله عشق جاودانه

سردار سلیمانی مایی
خاتم به کفت شده نشانه

نمرود گرفته آتش خود
بر پیکر پاک تو شبانه

تشییع جنازه تو گردید
در قصه خاک ما فسانه

هرگز نتوان سراغ دادی
بر ساحل خون تو کرانه

در مزرع خاک ما سلیمان
از خون تو میزند جوانه

سقای حسین بلکه شاید
در وصف تو سر دهد ترانه

دستان بریده تو گویا
از علقمه میکند بهانه

محسن حججی رسیده کرمان
با شال سیاه در میانه

تا گریه کند به دست عباس
زهرا و عدو و تازیانه

رفتی و قسم به اسم قاسم
افتاده غمت به آشیانه

در وجه علی شکستگی بین
گریان شده باز بی بهانه

افتادی اگر علم نیفتاد
پر گشته گهر درین خزانه

شاهنشه عشق میرسد زود
در صبح قریب صادقانه

عاصی بگرفته دامنت را
ما را ببری بخانه یا نه!؟

✍️شعر از:
حاج حبیب‌الله معصوم
@mohebbin_net

 

دیدگاهتان را بنویسید