📌 غمِ دی… ❄️ هوا سرد بود، اما نه خیلی. مادرش گفته بود کاپشن بپوشه که اگه تا شب موندن، سرما نخوره. دکمه آخر کاپشنش رو بست و دست مادرش رو محکم گرفت. مسیر حسابی شلوغ بود، مثل مسیر پیادهروی اربعین. از مادرش پرسید: مامان! داریم میریم پیش حاجقاسم؟ مادر …
Read More »