📌 تکهسنگ… 🔸 در پیادهرو قدم میزد. فکرش مشغول بود. درآمدش زیاد نبود و همین ناراحتش میکرد؛ نه به خاطر خودش، بیشتر به این خاطر که نمیتوانست آنطور که دوست دارد به خیریهای که مزین به نام صاحبالزمان بود، کمک کند. 🔹 پایش به تکهسنگی بزرگ خورد. سنگ را برداشت …
مطالعه بیشتر »