شنبه , نوامبر 23 2024

برچسب آرشیوها: 📃 #داستان_انتظار از در مسجد که بیرون زد،

📃 #داستان_انتظار از در مسجد که بیرون زد،

📃 #داستان_انتظار از در مسجد که بیرون زد، احساس کرد سبک شده. مثل پرنده‌هایی که دور گنبد فیروزه‌ای تاب می‌خوردند. مثل ابرهای نازکی که آسمان صحن را پوشانده بود. دیگر از آن‌جور زندگی‌کردن بریده بود. می‌خواست خوب باشد و حالا احساس می‌کرد یک فرصت دوباره بهش داده‌اند. شب به جلال …

مطالعه بیشتر »