داشتم کتاب خاطرات شهید اسماعیل محبی رو میخوندم. اسم کتاب «نابینا» بود؛ چون این شهید بزرگوار مادرزاد از دو چشم نابینا متولد شده بود. راستش از خودم و از این شهید خیلی خجالت کشیدم. بعد از تموم شدن کتاب، تنها چیزی که به ذهنم میرسید، این بود که چقدر ما …
مطالعه بیشتر »