پنج‌شنبه , مارس 28 2024

برچسب آرشیوها: برود؛

▫️می خواست برای تحصیل به شهر دیگری برود؛

▫️می خواست برای تحصیل به شهر دیگری برود؛ قرار بود با رفقا همسفر شود؛ مادر پیرش ولی اجازه نداد. از پیری و تنهایی میگفت. منصرف شد. رفقا رفتند. حسرت تحصیل روی دلش ماند. یک روز پیرمردی نورانی سراغش آمد. پیرمرد حالش را پرسید؛ علت حسرتش را که شنید گفت: میخواهی …

مطالعه بیشتر »