شهيد حميد اديبي پسري از همه جلوتر بود و پيرهني سفيد بر تن داشت. جوان بسيار خوش سيمايي بود. جلوي چشم ما به فاصله چند متري، استواري به زانو نشست و گلنگدن ژ-سهاش را کشيد. جوان که گفت: «مرگ بر شاه»، با تير زد به قلبش. همان جا افتاد. بعد، …
مطالعه بیشتر »