سه‌شنبه , دسامبر 24 2024

هر نفر، احیاگرِ یک احیا…

هر نفر، احیاگرِ یک احیا… 🧡 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه ‌و‌آله‌وسلم): هركس شب #نيمه_شعبان را به شب‌زنده‌داری سپری كند در روزی كه دل‌ها مرده است دل او زنده است. ثواب العمال، ص۷۶ 🔸 کل سال تمام وقتمون رو صرف دنیا و خودمون کردیم اما فراموش کردیم که یک امامی هست منتظره …

مطالعه بیشتر »

🧶 مثل کلاف سردرگمی می‌مونم

❓#کجای_قصه‌ی_ظهوری ؟! 4⃣1⃣ قسمت چهاردهم 🧶 مثل کلاف سردرگمی می‌مونم که لحظه به لحظه توی خودش فرو می‌ره. یه عمر واسه این و اون حرف از انتظار زده بودم و حالا خودم نشسته بودم پای شهدای گمنام شهرم که حتی اسمشون رو نمی‌دونم، اما حرفاشون بدجور منو بهم ریخته. اشک …

مطالعه بیشتر »

📌 بغض مداح…

📌 بغض مداح… 🎁 از اول شعبان در حال تدارک مراسم احیا نیمه‌شعبان بود. اول مراسم با شرمندگی می‌گفت: آقای تنهام! تولدت مبارک، آقای غریبم! تولدت مبارک، آقای مظلومم! تولدت مبارک… صدای شکستن بغض مداح که اومد، جای مستمع و سخنران هم عوض شد. ✍️ From the beginning of the …

مطالعه بیشتر »

📌 پرنده‌فروش…

📌 پرنده‌فروش… 🐦 من پرنده‌فروشم و عاشق این حیوون‌های پاک و معصوم. هرسال از بین پرنده‌هایی که بیش‌تر دوسشون دارم، چندتا رو نگه می‌دارم برای نیمه شعبان؛ می‌برم تو حرم امام رضا، عید رو به آقا تبریک می‌گم و پرنده‌هام رو آزاد می‌کنم. کار بزرگی نیست ولی بهم یادآوری می‌کنه …

مطالعه بیشتر »

📌 روز ظهور…

📌 روز ظهور… 💡 شهر برای جشن آذین بسته‌ شده بود. با خوشحالی بین جمعیت حاضر در مراسم جشن قدم می‌زد و زیر لب می‌گفت: کاش مهربونی و یک‌دلی این روزهای مردم، همیشگی می‌شد تا زودتر روز ظهور رو جشن می‌گرفتیم. ✍️ The city was decorated .He walked with joy …

مطالعه بیشتر »

📱بهش گفتم: حمید، یه چیز بگم خوشحال بشی؟

❓ #کجای_قصه‌ی_ظهوری ؟! 5️⃣1️⃣ قسمت پانزدهم 📱بهش گفتم: حمید، یه چیز بگم خوشحال بشی؟ نگام کرد. گفتم: من رفقای باحالی دارم. همه‌شون مهدوی هستن و پای کار آقا! دمشون گرم. هم توی فضای مجازی پای کارن، هم توی مراسم‌ها و هیأت‌ها. مطمئنم اونا رو ببینی کیف می‌کنی! اونا مثل من …

مطالعه بیشتر »

🚒 آتش‌نشان…

🚒 آتش‌نشان… 🔥 شب نیمهٔ شعبان یاد پارسال همین موقع‌ها افتادم که خونهٔ همسایمون آتیش گرفته بود. وقتی آتش‌نشان‌ها داشتن با سرعت می‌رفتن تو خونهٔ درحال سوختن، صدای یکیشون رو شنیدم که می‌گفت: «یا صاحب‌الزمان ادرکنی.» چند دقیقه بعدش، بچه کوچولوی همسایمون رو سالم آورد بیرون. فکر کنم نجات جون …

مطالعه بیشتر »

📌 امام تنها…

📌 امام تنها… 🧡 تو میدون اصلی شهر که محل برگزاری جشن ولادت حضرت ولی‌عصر بود، گوشه‌ای نشسته بود و آسمون رو تماشا می‌کرد. گفتم: حالت خوبه؟ سرشو پایین آورد و اشک چشماش روی گونه‌هاش سرازیر شد. تو چشمام زل زد و گفت: چطور خوب باشم وقتی شب تولدش هم …

مطالعه بیشتر »

🧕 دعای مادر…

🧕 دعای مادر… 🤲 مامانم از بچگیمون، کوچیک‌ترین کار خوبی که می‌کردیم برامون دعا می‌کرد: «الهی که سرباز امام زمان بشی.» بخاطر همین آرزوش، تربیتمون براش خیلی مهم بود. خودش می‌گفت که همه‌مون رو با وضو شیر داده. هرسال هم نیمه شعبان نذر داره برای آقا کیک بپزه و بین …

مطالعه بیشتر »