چهارشنبه , می 15 2024

همهٔ دنیاش رفیقش بود.

همهٔ دنیاش رفیقش بود. تا وقتی تو شهر خودشون بود، به نیابت از رفیقش برای شادی امام زمان کار می‌‌کرد. شب‌ و روز نمی‌شناخت. همین‌که دلتنگ می‌شد، فوری می‌زد به دل جادّه… می‌گفت: رفیق من درِ خونه‌اش همیشه به روی همه بازه… می‌رفت مشهد تا به نیابت از امام زمان، …

مطالعه بیشتر »

▫️ در صحن و سرای چون بهشتت آقا،

▫️ در صحن و سرای چون بهشتت آقا، «عجّل لولیک الفرج» می‌چسبد… 💐 سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت شمس‌الشموس، علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام تبریک و تهنیت باد. ✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran

مطالعه بیشتر »

📌 از تهران تا بهشت قسمت چهارم

📌 از تهران تا بهشت 🔸 پارسا با بی‌میلی به قسمت پیامک‌ها رفت. بیشتر از هجده پیام از پدر و مادرش داشت. حتی عمو‌محمد هم پیام داده بود. نوشته بود: کجایی پارسا؟ بابات داره سکته می‌کنه. حال مامانت خوب نیست. لااقل به من بگو کجایی! جا خورد. ظهر موقع قایم‌شدن …

مطالعه بیشتر »

📌 قطار ظهور…

📌 قطار ظهور… 🔅 امام رضا جان! از شما یاد گرفتم چگونه برای امام زمانم سربازی کنم. آنجا که گفتید: «خدایا در زمینهٔ یاری‌رسانی به امام زمان، شخص دیگری را جایگزین ما نکن که این تبدیل هر‌‌چند بر تو آسان است، بر ما بسی گران خواهد بود.» ⏰ فهمیدم اگر …

مطالعه بیشتر »

📌 بازم آقایی کن…

📌 بازم آقایی کن… 🔹 بچه که بودم، تا پدر و مادرم بار سفر می‌بستند و می‌گفتند: «می‌ریم حرم امام رضا»، قند تو دلم آب می‌شد! آقاجان! با تو و حرم تو بزرگ شدیم و سر سفرهٔ تو رشد کردیم و قد کشیدیم. حرم تو، خونهٔ پدری ماست، ولی‌نعمت همهٔ …

مطالعه بیشتر »

📌 از تهران تا بهشت

📌 از تهران تا بهشت 🔸 – پارسا! پاشو عمو! رسیدیم. پارسا با صدای احمد‌‌آقا از خواب پرید. با کف دست، چشمانش را مالید و به بیرون نگاه کرد. دیگر خبری از جاده و تاریکی نبود. در شهر بودند. شهری که غرق چراغانی و روشن و رنگارنگ و خوشحال بود. …

مطالعه بیشتر »

📌 خانهٔ دوست…

📌 خانهٔ دوست… 🌎 عالَم و آدم دوست دارند روی ماهت را ببینند، اما نمی‌دانند کجایی… من اما می‌دانم. همان‌جا که لبخندی بر لب می‌نشیند و اشکی از سر شوق سرازیر می‌شود… خانه‌ات همان‌جایی است که گره‌ای از کار بستهٔ خلق باز می‌شود و نور امیدی بر دلی می‌تابد… خانهٔ …

مطالعه بیشتر »

📌 عاقبت‌بخیری…

📌 عاقبت‌بخیری… 🔸 این روزا بیشتر از همیشه می‌ترسم… از شبی که صبح بشه و من نباشم، از اینکه نهایتش هفتاد‌هشتاد سال زنده‌ باشم، می‌ترسم… 🔹 همیشه از بچگی بهم گفتن: یکی بود، یکی نبود! اما نگفتن چیکار کنم تا منم باشم… هیچ‌کس نگفت که شما اومدین تا یادم بدین …

مطالعه بیشتر »

📌 اکسیر حیات

📌 اکسیر حیات ▪️ تو را امام می‌خوانند، اما خودت سرباز مهدی بودی و چه زیبا برایمان سرودی ترانهٔ انتظار را که هنوز پس از سال‌ها، گوش هر انسان آزاده‌ای را نوازش می‌دهد… این همان اکسیر حیات است که همه در جست‌و‌جوی آنند و تو به آن رسیدی: اگر برای …

مطالعه بیشتر »