«همشهری» در محوطه ی پادگان قدم میزدم.
«همشهری»
در محوطه ی پادگان قدم میزدم.
شخصی رادیدم که یک دست لباس بسیجی برتن داشت ویک چفیه برگردن.
آمد نزدیک من.
سلام کردو گفت: چطوری؟ بچه کجایی؟
بچه رابرم.
کی تو رو اعزام کرده؟
من از بردسیر اعزام شدم.
نمی ترسی تو رو برگردونن؟
نه میرم پیش قاسم سلیمانی،همشهری خودمه.
از او میخوام دستور بده تو جبهه بمونم.
اگه قاسم سلیمانی بگه برگرد،برمیگردی؟
قاسم سلیمانی میدونه من بچه عشایرم و توان کارکردن تو جبهه رو دارم.
نمیگه برگرد.
قاسم سلیمانی رومیشناسی؟
نه
قاسم سلیمانی منم.
حالاموندن تویه شرط داره،اون هم اینکه صبح هاجلوی گردان یه پرچم توی دستت بگیری و بدوی…
قبول!
📙مالک زمان. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63