«شهید حاج احمد کاظمی»🌷
•═┄•※☘️🌺☘️※•┄═•
#شهیدانه
«شهید حاج احمد کاظمی»🌷
🔸ترکش خورده بود به سرش از بس خونریزی داشت،بی هوش شد بعد از مدتی یک دفعه از جا پرید و گفت : بلند شو باید برویم خط.
❓در طی راه از ایشان پرسیدم چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟ ولی او جواب نمی داد قسمش دادم که چه شده؟ گفت می گویم به شرطی که تا زنده ام به کسی حرفی نزنی بعد خیلی آرام ادامه داد:وقتی خوابیده بودم یک باره دیدم «خانم حضرت زهرا سلام الله علیها» آمدند و فرمودند چرا خوابیدی؟ گفتم مجروح شده،نمی توانم ، حضرت دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو،بلند شو،چیزی نیست برو به کارهایت برس.
☘️حاج احمد گفت:من تا حالا شکی نداشتم که در این جنگ ما بر حق هستیم ولی امروز این موضوع را با تمام وجود درک کردم
📚بر گرفته از کتاب «مهرمادر» اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63