📌 فقط به عشق علی…
🔹 ترمز شدیدی کرد. سپس سرش را از شیشهٔ خودرو بیرون آورد و داد زد: مگه کوری؟
پیرمرد رفتگر آرام گفت: ببخش پسرم، حواسم به اینا بود که نیفته!
🔸 بعد از توی زنبیلش لقمهٔ نان و پنیری بیرون آورد و به طرف راننده گرفت و گفت: بفرمایید. نذر عید غدیره، ببخشین اگه سادهاس. آخه مادر بچهها هر سال عید غدیر، نون پنیر و سبزی نذر داره… نوش جونت…
🔹 راننده نذری را گرفت و کاغذ چسبیده به آن را خواند. نوشته بود: «فقط به عشق علی…»
سپس دستش رو از شیشه بیرون آورد و با لبخند گفت: یاعلی!
🔸 پیرمرد گفت: علی نگهدارت پسرم… یادت نره برای فرج مولامون دعا کنی… و صدای «اللهم عجل لولیک الفرج» در فضا پیچید.
#داستانک #غدیر
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran