شنبه , نوامبر 23 2024

📌 شبیه شهید…

📌 شبیه شهید…

▫️ دست دو تا نوه‌اش را گرفته بود و آورده بود جمکران، قد کوچکشان از دور، خودنمایی می‌کرد، سرود که شروع شد اشک در چشمان مادربزرگ جمع شد، حمید و مجید انگار زنده شده بودند و در صفوف منظم به فرمانده، سلام می‌دادند چقدر نوه‌هایش شبیه پدرهای شهیدشان بودند.

📖 #داستانک

✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@mahdiaran

 

دیدگاهتان را بنویسید