دیگر توان ایستادن نداشت.
سر به آسمان بلند کرد
و فرمود:
خدایا تو می دانی که اینان
فرزند دختر پیامبرشان را می کشند…
دید اضطرار عمو را
عبدالله فرزندِ
حسن بن علی “سلام الله علیه”؛
از سراپردهی بانوان،
شتابان خود را رساند به امامش،
برای یاریاش،
عمه دوید تا مانعش شود،
گفت:
من هرگز امام زمانم را،
تنها نخواهم گذاشت؟
رو کرد به حمله کنندگان،
به امام حسین “سلام الله علیه”،
گفت:
ای پلیدان!
می خواهید عمویم را،
به شهادت برسانید؟
دستش را سپر عمو کرد،
دست از بدنش جدا کردند؛
امام زمانش”علیه السلام” او را،
در آغوش کشید و بر سینه چسباند،
و فرمود:
يادگار برادرم!
بر آن چه در راه خدا،
بر تو فرود آمده است،
شكيبايى کن و آن را،
خير بدان كه خداى پر مهر،
به زودى تو را بر پدران،
و نياكان شايسته كردارت،
ملحق خواهد ساخت.
نوبت حرمله بود؛
هدف قرار داد گلوی کودک را؛
تیرش به هدف نشست،
و شهادت…
و ما،
آیا خود را آزموده ایم؟
آیا تا به حال،
در برابر دشمنانِ
فرزند حسین بن علی”علیهمالسلام”،
امام زمانمان”روحیفداه”،
تا این حد،
آمادهی جان فشانی،
بودهایم؟
راستی؛
کدام غریبترند؟!
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket