#خودمانی_با_خدا
#خودمانی_با_خدا
وَ مَا أَنَا يَا سَيِّدِي وَ مَا خَطَرِي؟
أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَهُ
أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيْتَهُ وَ أَنَا الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَهُ
أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيْتَهُ
وَ الْعَارِي الَّذِي كَسَوْتَهُ وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيْتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيْتَهُ
وَ الذَّلِيلُ الَّذِي أَعْزَزْتَهُ وَ السَّقِيمُ الَّذِي شَفَيْتَهُ وَ السَّائِلُ الَّذِي أَعْطَيْتَهُ
مولاى من
بگذار برايت بخوانم از خودم
برايت بگويم كه من كيستم؟
من طفل كوچكى هستم كه وقتى اولين نفس كشيدن را در جهان جديد شروع كردم هيچ اختيار و قدرتى نداشت.
مادر و پدر را براى برآوردن نيازهايم قرار دادى،به آنها مِهر دادى تا به من محبت كنند.روزى دادى تا سيرم كنند،لباس برايم فراهم كنند.در تمام لحظه هاى ناتوانى در كنارم بودى و تربيتم كردى.
راه را كه گم ميكردم ،دستم ميگرفتى و به جهت صحيح هدايتم مى كردى.
وقتى ضعف و سستى بر من غالب مى شد به من قدرت ميدادى،كنار گوشم مى گفتى ” تو مى توانى!!من هستم!! حركت كن و نترس!!”
وقتى بيمار شدم با اسم شافى در طبيب ودوا اثر كردى تا شفا بگيرم.
وقتى كه غبار جهل بر عقلم مى نشست و مانع درست انديشيدن مى شد با ترفندهاى مختلف معرفت را به خوردم مى دادى تا در راه حركت به سمت تو بينا و بصير باشم.
مولاى من!!
ميدانى چه ميخواهم بگويم
ميخواهم بگويم:
من كسى نيستم…
@ostad_shojae_yazd