سالروز شهادت «علی جهانبخش»
چرا تا کنون نام او را نشنیده بودیم؟ امروز سوم فروردین سالروز شهادت او است!
✍️ «علی جهانبخش»
🔸 در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲ مسابقه بزرگی میان جبهه حق و باطل شکل گرفت. صدام حسین (لعنت الله علیه)، ماهر عبدالرشید، هشام صباح الفخری و صابر عبدالعزیز الدوری و روح الله خمینی (ره) محسن رضایی، علی صیاد شیرازی و حسن باقری و یارانشان رودرروی یکدیگر قرار گرفتند.
🔸 در اوایل جنگ، ۲۵۰۰ کیلومتر از خاک کشور از جمله ده ها روستا به تصرف دشمن درآمد و هر روز خبری ناراحت کننده از مناطق تصرف شده کشور به گوش می رسید که حس ناموس پرستی اسلامی اجازه بیان آن را نمی دهد!
🔸 ارتش با ۳۵ گردان و سپاه پاسداران نیز با ۱۰۰ گردان و در آن طرف عراق با ۷ تیپ زرهی، ۲۰ تیپ پیاده و ۱۰ گردان توپخانه که معادل با حدود ۸۰/۰۰۰ تا ۱۶۰٫۰۰۰ نیرو بودند وارد عمل شد.
🔸 مهم ترین اهداف ما در این عملیات عبارت بود از ۱_ آزادسازی بخش های وسیعی از مناطق مناطق غرب دزفول، شوش و اندیمشک و دهها روستا، ۲_ خارج کردن شهرهای درفول، شوش و اندیمشک از تیررس آتش توپخانه عراق، ۳_ دور کردن آتش مؤثر ارتش عراق از جاده اهواز به اندیمشک.
🔸 قرار بود که این عملیات روز اول فروردین اجرا شود اما دشمن در روز ۲۹ اسفند دو حمله غافلگیرانه انجام داد و در جلسه میان فرمانده نیروی زمینی ارتش (صیاد شیرازی) و فرمانده سپاه (محسن رضایی) اجرای عملیات با تردید مواجه شد که محسن رضایی به دلیل نگرانی از شنود در خصوص جلسه پیش رو و همچنین حفظ محرمانگی آن، با یک فروند جنگنده و در حالی که پشت سر خلبان آن قرار داشت سریعا خود را به تهران و محضر امام خمینی (ره) رساند تا از ایشان کسب تکلیف نماید.
🔸 امام به ایشان فرمودند: «بروید که انشاءالله پیروزید، اما اگر خواستید، استخاره کنید.» بعد از آن استخاره انجام شد و سوره فتح و آیه «إِنَّا فَتَحنَا لَكَ فَتحَا مُّبِينٗا _ به راستى ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم آورديم» آمد و به این دلیل نام این عملیات هم «فتحالمبین» انتخاب شد. بعدا ثابت شد که نه تنها نام این عملیات، بلکه در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز به لحاظ مادی و استراتژی نظامی این عملیات حقیقتا «فتح المبین» و فتح الفتوح جبهه حق محسوب شد!
🔸 النهایه ۱_ ٢٥٠٠ کیلومتر مربع از خاک کشور شامل دهها بخش و روستا، سایت ٤ و ٥ رادار، جاده مهم دزفول به دهلران آزاد شد، ۲_ نیروهای اسلام در منطقه غرب شوش و دزفول به مرز نزدیک شدند، ۳_ شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن خارج شد، ۴_ به چاه های نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه عراق دسترسی حاصل شد، ۵_ بیش از ٤ لشکر، ٣٦١ دستگاه تانک و نفربر، ١٨ فروند هواپیما، ٣٠٠ دستگاه خودرو، ٥٠ توپ و ٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق منهدم شد، ۶_ سیصد و بیست دستگاه تانک و نفربر، ٥٠٠ دستگاه خودرو، ١٦٥ توپ، ٥٠ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی از ارتش عراق به غنیمت گرفته شد، ۷_ بیش از ۱۵/۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمد، ۸_ بیش از ۱۵/۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و بیش از ۱۰/۰۰۰ از آنان زخمی شدند و حتی صدام حسین نیز در شرف اسارت قرار داشت و با خودرو حامل زخمی ها از منطقه فرار کرد!
♦️ اما حقیقت ماجرا چه بود؟
🔸 سنگرهای تیربار بعثی ها بر روی یک تپه قرار داشت که چون با بتن و استحکامات سخت آهنی ساخته شده بود قابلیت انهدام را نداشت و یکی از تیربارچی ها همه رزمنده ها را در یکی شیار زمین گیر کرده و چند صد نفر را شهید و زخمی نمود. نزدیک بود که فرمان عقب نشینی صادر شود و هیچ چیز به فکر هیچکس نمی رسید تا اینکه ناگاه سر کالیبر آن تیربار به سمت آسمان رفت و گلوله ها برای مدتی به سمت ستاره ها و ماه شلیک شد!
🔸 بچه ها از این فرصت استفاده کردند و خود را به نزدیک آن سنگر رسانده و با پرتاب نارنجک، آن تیربارچی را به درک واصل کردند و همین عمل موجب پیشروی های بعدی و آن پیروزی تاریخی شد و همه خیال کردند که تیربارچی عراقی ترسیده و سنگر و اسلحه تیربارش را رها کرده!
🔸 فردا صبح و زمانی که آن منطقه تثبیت شد، همه با صحنه عجیبی روبرو شدند! یکی از رزمندگان که در آن شیار قرار داشت و گلوله آن تیربار به شکمش وارد شده و همه روده هایش بیرون زده بود، خود را به بالای آن تپه رسانده و در حالی که با دست چپ خود روده هایش را گرفته تا بیشتر بیرون نزند، با دست راستش لوله تیربار آن بعثی را گرفته و به سمت آسمان هدایت کرده تا بچه ها بتوانند با نزدیک شدن به او وی را از پای در آورند و به دلیل داغ بودن لوله آن تیربار، دست وی تا کتف ذغال شده و همانگونه بر تیربار خشک شده بود و ایشان در حالتی که بر سر پای خود ایستاده و با دست دیگرش روده های خویش را گرفته بود به شهادت رسید.
🔹 آری، او کسی نبود جز شهید «علی اکبر جزی» از اصفهان، شادی روح این شهید بزرگوار صلوات
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini