📌 تقدیم به همهٔ مادران
📌 تقدیم به همهٔ مادران
🔹 آن زمانها تنها در فکر بازی بودم و به هیچ چیز توجهی نداشتم. تنها آرزویم قد
کشیدنم بود. وقتی مادرم درحال پاک کردن سبزی بود، وقتی برای پدرم چای
میریخت و با هم از روزمرگیهای هر روزه صحبت میکردند، وقتی مادرم با عشق
و دلسوزی به پدرم خیره میشد اما حواسش به من بود تا مبادا لیوان چای را نبینم
و بسوزم و به پدرم هم دلگرمی میداد که سلامتی مهم است نه رکود بازار، عشق را شناختم.
🌺 زمانی که عروسکم را روی پاهایم میخواباندم و با سوز آنچه از لالایی مادرم در
ذهنم مانده بود را میخواندم، فکر میکردم من مادرم؛ اما نمیدانستم مادر در
لالایی گفتنهای شبانه خلاصه نمیشود. مادر تنها در گفتنِ «مادر» خلاصه نمیشود.
🔆 مقام تو آنقدر بالا بود که هر وقت سَرت داد زدم روز خوشی ندیدم. هر بار که
حرفت را زمین زده و کار خود را پیش بردم هیچ نصیبم نشد جز تباهی.
🔰 وقتی تو در نهایت فداکاری پیشقدم میشدی تا دوباره لبخندم را ببینی
شرمندگی را بیشتر حس میکردم. حس میکردم و توبه میکردم و دوست داشتم
دستانت را ببوسم و فریاد بزنم چقدر دوستت دارم. اما نتوانستم، شاید از روی غرور
بود که باز هم جز پوچی هیچ نصیبم نشد.
❤️ باید آنقدر به دست و پایت بوسه زد تا گونههایت خیس شود، اشک بریزی و من
نیز اشک بریزم، تا به حرمت اشکهایت، عاقبت بخیر شوم.
🔺 نمیدانم تو را چگونه خلق کردند که برای رسیدن به امام زمان باید تو را فهمید و محترم شمرد.
🌸 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ ولادت #حضرت_زهرا و روز مادر
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)