سقوط به آسمان
در فیزیک می خوانیم؛ زمین، ماه و همه ی اجرام آسمانی متناسب با اندازه خود دارای نیروی جاذبه هستند و به اطراف خود این جاذبه را اعمال می کنند.
نیروی جاذبه خورشید ، منظومه شمسی را سرپا نگه داشته است، نیروی جاذبه زمین باعث شده ماه از مدار خارج نشود و نیروی جاذبه ماه باعث ایجاد جذر و مد شده است.
وقتی روی زمین هستیم، با صرف قدری نیرو می توانیم به اندازه محدودی و برای لحظات محدودی بپریم و از زمین فاصله بگیریم ولی این نیروی جاذبه زمین است که فارغ از ماهیت و جنسیت و افکار ما، ما را به سوی خود می کشاند و بر می گرداند.
در جاذبه ماه که ضعیف تر است احتمالاً با صرف همان مقدار نیرو بتوان پرش های بزرگتر و طولانی تر داشت ولی باز نتیجه همان است و جاذبه کار خودش را می کند.
ماهواره ها با نیروی گریز از مرکز از زمین فاصله می گیرند اما باز هم به مدد جاذبه در مدار باقی می مانند و با سرعت زیادی به دور زمین می چرخند. البته ماهواره هایی هم هستند که سرعت و جهت حرکت آنها با زمین متناسب است و از نگاه ناظر زمینی به نظر می رسد ثابت و بی حرکت هستند…
ادیان الهی و فرقه های غیر الهی متناسب با خود دارای جاذبه هایی هستند.
جاذبه یک فرقه ممکن است با جذب افراد و همنشینی و کار مداوم اعمال شود مانند سیاره کوچکی که برای اثر پذیرفتن از جاذبه اش باید خیلی به آن نزدیک شد و یا در آن فرود آمد…
جاذبه ادیان ابراهیمی اما مثال زدنی نیست و میلیاردها انسان را جذب خود کرده اند.
بعد از آمدن حضرت مسیح یهودیان زیادی جذب این دین الهی شدند اما بعدها از درون این شریعت که امتداد یهودیت بود افرادی پیدا شدند و فتوا دادند که یهودیان می توانند به دین خود باقی بمانند و اینگونه شد که عده ای را از قرار گرفتن در جاذبه آن محروم کردند و یهودیت هم نه بعنوان دین که بعنوان نژاد ادامه پیدا کرد.
در اسلام هم بعلت تفکیک مسلمانان به گروه ها و مذاهب گوناگون و اصطکاک داخلی این مذاهب تا حدودی از سرعت جذب آن کاسته شد اما همواره فراز و فرودها وجود داشته است.
فکر کنم تا اینجا متوجه منظور من از عنوان «سقوط به آسمان» شده باشید.
در این دیدگاه دین به مثابه زمین به عنوان مکانی برای رشد و شکوفایی و بالندگی و بی دینی هم بعنوان خلأ آسمان و امکان از دست رفتن فرصت رشد و حیات در نظر گرفته شده است.
روحانیون که متولیان ترویج دین و مسئولین گسترش این جاذبه شناخته می شوند کسانی هستند که می توانند با عملکرد اشتباه باعث تبدیل شدن جاذبه به دافعه و سقوط افراد به خلأ و بی دینی شوند و یا اینکه آنها را دور کنند تا در مدار جاذبه ادیان غیر الهی و فرقه ها قرار بگیرند.
لازم است درب مساجد به روی همه گشوده شود و روحانیون محترم به جای پرداختن به مشاغل گوناگون به مساجد برگردند تا در هر مسجد حداقل یک روحانی مقیم داشته باشیم. اگر چنین شد و روحانی به درستی به دین مردم پرداخت ، مردم نیز به دنیای روحانی می پردازند و معیشت وی را با وجوهات شرعی و هدایا تامین می کنند.
مساجد باید به کودکستان مجهز باشند تا در زمان نماز گذاردن والدین به بازی و تفریح بپردازند و لذت بخش ترین خاطرات کودکی آنها در مسجد رقم بخورد.
مساجد و محوطه مساجد باید در اختیار مساکین و در راه ماندگان و مسافران بی پناه قرار بگیرد تا شب را در آنجا با آرامش به صبح برسانند.
اگر می خواهیم مردم با مساجد انس بگیرند باید چنین کنیم و بیشتر از آن را انجام بدهیم وگرنه با بازگشایی مسجد فقط در چند ساعت از شبانه روز و قفل کردن آن و برخوردهای سلبی متولیان دین و دیندازی، نه تنها جاذبه ای باقی نمی ماند بلکه روز به روز بر شمار کسانی که به آسمان بی دینی سقوط می کنند و یا در مدار ادیان دیگر قرار می گیرند افزوده می شود.
والسلام علی من اتبع الهدی