یکشنبه , ژوئن 29 2025

#شهید_جمهور #رئیسیِ_عزیز #خادم_الرضا یک سال گذشت…

#دلنوشته

#شهید_جمهور
#رئیسیِ_عزیز
#خادم_الرضا

یک سال گذشت…
از آن روزی که پر کشیدید،
و ما ماندیم با دلی گرفته،
و بغضی که هنوز در گلوی تاریخ مانده است.

دلمان برای لبخند مهربانت تنگ شده،
برای آن صدای آرام و پدرانه‌ات،
برای دلسوزی‌هایت در میان مردم،
برای جمعه‌هایی که به‌جای استراحت،
به شهرها و روستاها می‌رفتید،
تا دل‌های دور از مرکز را گرم کنید.

یادم نمی‌رود که چه‌قدر شگفت‌زده می‌شدیم
از این‌همه تلاش بی‌وقفه‌ات…
نمی‌دانستیم چرا این‌گونه می‌دوید،
اما شما می‌دانستید…
فرصت #خدمت کوتاه است،
و زمین مملو از کارهای ناتمام.
میدویدید در #راه_خدمت

آه…
خسته شده بودید،
مثل #حاج_قاسم جانمان
مثل همه‌ی خوب‌هایی که زود رفتند.
دیگر زمان استراحت بود
هر چند خیلی زود
#دلمان_سوخت

شما رفتید،
و ما ماندیم با حسرت،
با دلی سوخته از ناسپاسی‌ها،
از قدر ندانستن آن همه مهربانی،
آن همه بی‌قراری برای مردم.

ای #داغ_بر_دل_نشسته،
همیشه همین است…
خیلی زود، دیر می‌شود.

امتحان سختی بود برای ما،
برای #ملت_ایران،
برای #جبهه_مقاومت.

و بعد از رفتن تو،
بسیاری رفتند،
و جهان دیگر همان نشد.

تصور کنید روزی را…
که حتی #سید_حسن_نصرالله هم نباشد…
چه سنگین است این داغ‌ها،

شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود

اما ما دل‌خوشیم به دعای خوبان.
آقاجان…
برای ما،
برای #ملت_ایران،
برای #ملت_اسلام،
برای #ظهور…
دعا کنید. 🙏

┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @jalasate_ostad🇵🇸

 

دیدگاهتان را بنویسید