چهارشنبه , آوریل 16 2025

خاطره‌ای یادم آمد که پدرم

خاطره‌ای یادم آمد که پدرم [حضرت آیت الله ناصری] نقل می‌کردند: «من در نوجوانی، در مدرسه‌ی صدرِ نجف ساکن بودم. شیخ محمد کوفی همان کسی است که برای آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، نامه‌ای از طرف حضرت بقیه الله روحی له الفداء آورد. ایشان با پدر من (یعنی مرحوم حاج ملاباقر پدر آیت‌الله ناصری)، خیلی رفیق بودند.
🔸 روزی شنیدم که صدای عصا می‌آید و ایشان دارد وارد مدرسه‌ی صدرِ نجف می‌شود. جلو رفتم و سلام کردم. ایشان هروقت نجف می‌آمد، مهمان پدر ما می‌شد.
🔹 ایشان فرمودند که آقا شیخ محمد (آیت‌الله ناصری)، پدرت کجاست؟ گفتم که پدرم به ایران رفته است و بفرمایید من در خدمت‌تان هستم. ایشان پیرمرد بوده و از کوفه می‌آمده است. گفتم که بفرمایید من از شما پذیرایی می‌کنم و در خدمت‌تان هستم. شب زیارتی بود و می‌خواست در نجف بماند. صبح هم برایش صبحانه گرفتم و تا صبح ماندند.
🔸 من از ایشان سؤال کردم که من می‌خواهم به آقا بقیة الله علیه السلام نزدیک شوم و بهره ببرم. چکار کنم؟ فرمود که واجباتت را انجام بده، محرّمات را ترک کن، مستحبات را در حد امکان انجام بده و مکروهات را در حد امکان ترک کن. من در عالم نوجوانی گفتم که این کار که کار حضرت فیل است! شیخ محمد کوفی خیلی خندید و این اصطلاح را نشنیده بود و مربوط به ایرانی‌ها بود.
🔹 بعد فکری کرد و گفت که پس «فاتخذ قلیلا من اللیل». یعنی پس سعی کن سحرخیزی و نماز شب داشته باشی. ایشان همین یک جمله را گفت.
کد ۲۲۸۸۰
‌ ‌
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
‌ ‌

 

دیدگاهتان را بنویسید