🟢دوشهیدی که هم زمان ملائکه به دیدارشان آمدند!!!
🟢دوشهیدی که هم زمان ملائکه به دیدارشان آمدند!!!
🔹بیدار بودم اما همین طور دراز کشیده بودم جلیل و قنبر کنار هم بودند بعد از نماز با هم صحبت می کردند اما لحن آنها تغییر کرده بود با لحن عجیبی با هم حرف میزدند به آنها خیره شدم میخواستم از جا بلند شوم اما ترجیح دادم چیزی نگویم شاید هم خدا می خواست من شاهد مکالمه ی بندگان خالص در گاهش باشم.
🔸حرف های آنها عجیب بود گوشهایم را تیز کردم.
قنبر میگفت: جلیل چیزی که من شاهد بودم تو هم دیدی!؟
جلیل با تعجب پرسید: مگه چی دیدی؟😳
قنبر ادامه داد: ملائک خدا؛ من ملائک خدا رو می بینم یکی از آنها الان اینجا بود
جلیل حرف برادر را تأیید کرد. بعد با آرامش خاصی گفت: آره من هم دیدم شک ندارم اینکه با ما صحبت کرد از طرف خدا بود بعد صحبت ها را ادامه دادند…
📝خاطره ای از شهید جلیل ملک پور
📙برگرفته از کتاب میعاد در شلمچه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63