🔴 ماجرای مردی که هنگام مرگ بجای شهادتین میگفت حمام منجاب کجاست!
🔴 ماجرای مردی که هنگام مرگ بجای شهادتین میگفت حمام منجاب کجاست!
زمان مطالعه ۱ دقیقه⏱
🔸در زمان شیخ بهایی شخصی از اشراف در حال مرگ بود. به محتضر میگفتند بگو اشهد ان لا اله الا الله، اما او میگفت حمام منجاب کجاست؟ همه اطرافیان مبهوت ماندند که وقت مردن حمام منجاب را برای چه میخواهد؟ او اینقدر این جمله را تکرار کرد تا اینکه از دنیا رفت.
🔸رفتند و از اطرافیانش پیگیری کردند که قضیه حمام منجاب چه بوده؟! دیدند چهل سال قبل، زمان جوانی یک روز صبح خانمی از کنار خانه این مرد عبور میکرد. آن زن از این مرد پرسیده بود شما میدانید حمام منجاب کجاست؟ این مرد که دیده بود این زن بسیار زیباست، از روی وسوسه خانه خود را به آن زن نشان داده بود تا آن زن را غافلگیر کند… چون در قدیم درب حمامها شبیه درب خانه بود زن بعد از این که وارد خانه شد فهمیده بود که قصد آن مرد چیست! اما چون نمیخواست بی عفتی کند طوری وانمود کرد که گویا خودش نیز تمایل دارد.
🔸به آن مرد میگوید برای این کار مقدماتی لازم است تا لذت ما کامل شود.
مرد میگوید چه مقدماتی؟ زن میگوید برو غذا و عطر تهیه کن تا این وقت صبح با شکمی سیر و بوی خوش به کام دل برسیم. مرد باور کرده و به دنبال تهیه آن مواد میرود و زن در این فرصت فرار میکند. وقتی آن مرد برگشت فهمید که چه فریبی خورده و از حسرت تا آخر عمر میگفت حمام منجاب کجاست؟ و اکنون در لحظه مرگ به جای شهادتین این جمله را به زبان میآورد!
⚠️ مهم است که آرزوها و تعلقات ما در این دنیا چه چیزهایی باشد که دم مرگ ما را گریبان گیر نکند.
📗نسیمی از ملکوت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63