🔵 ماجرای ارواحِ بیرون آمده از قبر ها و حرف زدن با آنها
🔵 ماجرای ارواحِ بیرون آمده از قبر ها و حرف زدن با آنها
🔸مرحوم علامه طهرانی از مرحوم سید جمال نقل کردند: یک روز هوا گرم بود. برای فاتحه و زیارت اهل قبور و ارواح مؤمنین به وادی السلام نجف رفتم. چون هوا بسیار گرم بود رفتم در زیر سایه بانی قدری استراحت نمایم و برگردم. در این حال دیدم جماعتی از مردگان با لباس های پاره و مندرس و وضعی بسیار عجیب به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت کردند و گفتند وضع ما بد است، تو از خدا بخواه ما را عفو کند. من به ایشان تندی کردم و گفتم: هر چه در دنیا به شما گفتند گوش نکردید و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو میکنید؟ بروید ای مستکبران. ایشان می فرمودند: این مردگان را میشناختم. بزرگان و شیوخی بودند از عرب که در دنیا مستکبرانه زندگی مینمودند و آلوده به مال حرام بودند.
📗کتاب نسیمی از ملکوت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63