سالها گذشت و تنها زائران مزار شهید،
مزار شهید مصطفی افتاده
ادامه از قبل
سالها گذشت و تنها زائران مزار شهید، پدر و مادر پیر او بودند که هرچند وقت یکبار توفیق می یافتند، ده کیلومتر را بروند و مزار پسر را زیارت کنند. تا اینکه…
خبری در روستاهای مجاور پیچید، اینکه برخی شبها نوری از روستای بدون سکنه ملک بابو به سوی آسمان می رود!
برخی دیگر گفتند، ما در حال عبور از جاده کنار روستا که بودیم متوجه این نور شدیم.
تا اینکه اهالی یکبار متوجه شدند، خانواده ای ناآشنا، از یک روستای دیگر به سر مزار او می آیند!
سراغ آنها رفتند. میگفتند مریض بدحالی داشتیم. توسل و دعا و… یک نفر خواب می بیند که حواله می دهند به شهید افتاده!
پرس و جو می کنند تا به مزار او می رسند.
مدتی بعد شخص دیگری از مسیری دورتر آمده بود. او نیز مطلبی همین گونه می گفت.
چیزی نگذشت که با شفا یافتن یک مریض دیگر و حل مشکل یک جوان و… مزار شهید افتاده، باب حاجات مردم منطقه شد.
روز به روز بر زائران این جوان خالص بیشتر می شد. مردم در مناسبت ها در آنجا جمع می شدند.
خلاصه، الان چند سال است که روزهای عاشورا و اربعین، مردم از روستاهای مجاور از چند جهت، پیاده روی به سوی مزار مصطفی را شروع می کنند و مراسم عزاداری را در جوار او برگزار می کنند.
مصطفی مصداق کلام امام عزیز ما شد که فرمودند: …و این تربت شهدا تا ابد دارالشفا خواهد بود.
مزار شهید توسط اهالی به صورتی که می بینید آماده شد و در بیشتر روزها و مناسبت ها، مردم با پخت آش و دیگر غذاها از زائران مصطفی پذیرایی می کنند.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63