شنبه , سپتامبر 7 2024

ملتی که تاریخ نداند محکوم به تکرار اشتباه است

گزیدۀ جلسۀ یازدهم

ملتی که تاریخ نداند محکوم به تکرار اشتباه است
امام در منزل‌گاه ذو حسم خطبه‌ای خواندند که هم قافلۀ خودشان و هم لشکر حر مخاطب آن بودند. امام در این خطبه علت بی‌وفایی کوفیان را بیان می‌کنند.
مقصود بیان تاریخ نیست. مقصود این است که اگر امام عصر تشریف آوردند ما این بلا را سر ایشان نیاوریم. ما هم در حکم نویسندگان نامه به پسر پیغمبر هستیم. عَجِّلْ گفتنِ ما، همان نامه‌های ما است. من بنای تاریخی ندارم؛ اما باید از تاریخ عبرت گرفت. ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار اشتباه است. چه شد که مردم کوفه از امام دست برداشتند؟: دنیازدگی.
از این نسخۀ چهارده‌گانه یکی دیگر باقی است و ما مخاطب آن یک نفر هستیم.
بی‌وفایی مردم کوفه برای امام محرز شده است، اما حر نمی‌گذارد برگردد.

منزل‌گاه بَیضه
امام در این منزل‌گاه خطبه‌ای خواندند: هر مسلمانی با سلطان ستمگری مواجه شود که با سنت پیغمبر به مخالفت برمی‌خیزد اما او در مقابل چنین حاکمی با عمل یا با گفتار اظهار مخالفت نکند، سزاوار است که خدا او را به دوزخ داخل کند. آگاه باشید بنی‌اُمیّه پیروی از شیطان را بر خود لازم شمرد‌ه‌اند. اگر بر پیمان خود باقی باشید، به سعادت و ارزش انسانی خود دست یافته‌اید.
امام در اینجا به این حقیقت مهم اشاره می‌کنند که: اسلام، نماز و روزه نیست؛ بلکه همراهی با حجّت خدا است.

منزل‌گاه عذیب الهجانات
در این‌ مکان، چهار نفر به امام ملحق می‌شوند؛ طرماح بن عدی راهنمای آن‌ها بود. امام از کوفه سؤال کردند. طرماح گفت: مردم قلبا به شما ارادت دارند اما شمشیر آن‌ها علیه شما است. اینجا دیگر حجت بر امام تمام می‌شود که مردم کوفه به هم ریخته‌اند.

اهمیّت پایبندی به عهد و پیمان در رفتار سیّدالشهداء
طرماح به امام عرض کرد: کشته شدن شما قطعی است. بیایید به کوه بنی‌طی برویم. بیست هزار نفر طائی را برای جنگ خدمت شما می‌آورم. امام فرمودند: با اصحاب حر پیمانی بسته‌ایم نمی‌توانیم از آن باز گردیم و نمی‌توانیم از اینجا حرکت کنیم.

منزل‌گاه رهیمه
امام در اینجا با شخصی به نام ابوهرم کوفی مواجه شدند. ابوهرم سؤال کرد: چرا مدینه را ترک کردید؟ حضرت فرمودند: اما قصد ریختن خونم را داشتند.

منزل‌گاه قصر بنی‌مقاتل
در این منزل‌گاه، یک خیمه‌ای بود. امام پرسیدند: برای چه کسی است؟ گفتند: برای عبیدالله بن حر جعفی. عبیدالله بن حر از دوست‌داران عثمان است؛ که راهزن بوده است. امام حسین به خیمۀ او رفتند و به او فرمودند: در گذشته خطا بسیار کرده‌ای آیا نمی‌خواهی بازگردی و من را یاری کنی؟ گفت: نفس من به مرگ راضی نیست؛ ولی این اسب من را بگیر! به خدا قسم هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده. امام از او رو برگرداند و فرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.
در همین منزل‌گاه، عمرو بن قیس مشرقی به همراه پسر عموی خود خدمت امام رسیدند. عموزاده‌اش به امام گفت: سیاهی در محاسن شما از خضاب است ؟ حضرت فرمودند: از خِضاب است. آیا برای یاری من آمده‌اید؟ عمرو گفت: عایلۀ زیادی دارم و مال بسیاری از مردم نزد من است. پسر عموی عمرو نیز همین پاسخ را داد.
امام فرمودند: پس، از اینجا بروید! تا فریاد ما را نشنوید و ما را نبینید. هر کس صدای ما را بشنود و یا ما را ببیند و اجابت نکند خداوند او را با بینی در آتش می‌افکند.
امام امر كردند که شبانه حركت كنند. عقبة‌ بن سمعان می‌گوید: امام یک لحظه خوابشان برد. وقتی از خواب بلند شدند مکرر آیۀ استرجاع را تلات می‌فرمودند. حضرت علی اکبر علت را جویا شدند. حضرت فرمودند: در عالم رؤیا هاتف غیبی می‌گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبال آن‌ها می‎‌آید. حضرت علی اکبر فرمودند: آیا ما برحق نیستیم؟ امام فرمودند:‌ ما برحق هستیم. حضرت علی اکبر عرض کرد: پس ما را از مرگ باکی نیست.

منزل‌گاه قطقطانه
در این منزل‌گاه نامۀ عبیدالله به حر رسید. نوشته بود: قافلۀ حسین را در یک سرزمین بی‌آب و علف ببر و بر حسین سخت بگیر!
امام فرمودند: تصمیم تو چیست؟ گفت: یک وادی هست و من مجبور هستم شما را آنجا ببرم. اسم آن وادی کربلا است. امام تا این اسم را شنیدند، فرمودند: خدایا! پناه می‌برم به تو از کرب و بلاء.

ورود امام به کربلا
امام در روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شدند و بعد روضه خواندند: در همين جا فرود آييد! اينجا مکان ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. جدم به من چنين خبر داده است.
امام از مدینه به کربلا رسیدند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی
جلسه ۱۱ | ظهر روز دهم محرم ۱۴۰۳
مسجد حضرت امیر علیه السلام
موضوع: با امام (ع) ، از مدینه تا کربلا

@Fares_ir

دیدگاهتان را بنویسید