مشورت یزید با سَرجون مسیحی دربارۀ کوفه
گزیدۀ جلسۀ هشتم
مشورت یزید با سَرجون مسیحی دربارۀ کوفه
نامۀ عمر سعد، و دوستان وحشتی را برای یزید ایجاد کرد. چون کوفه دارد به دست سیدالشهداء علیه السلام میافتد. نعمان از پس اوضاع بر نمیآید. فلذا یزید با سَرجون، مسیحی اهل روم و از مشاوران معاویه و یزید که نزدیک به ۵۰ سال در دربار بنیامیه مسئول امور مالی شام بوده، مشورت میکند. سَرجون گفت: عبیدالله بن زیاد را به خلافت کوفه منصوب کن!
طاغوت پای اصحاب خود نمیایستد
زیاد و عبیدالله علیرغم خدماتی که به بنیامیه داشتند، در اثر یک حادثه موقعیت خود را از دست دادند. چرا؟ چون طاغوت پای اصحاب خود نمیایستد. در اثر مشاورۀ مغیره قرار شد زیاد برای یزید بیعت بگیرد. زیاد در پاسخ به معاویه، گفت: اگر به مردم بگویم با یزید بیعت کنند، آنها به من میگویند: یزید سگباز و میمونباز است. و دائماً در مجالس ساز و آواز است. لذا با او بیعت نمیکنند. ۲ سال مراقب رفتار یزید باش تا از این اخلاق فاصله بگیرد بعد من برای او بیعت میگیرم. برداشت معاویه این بود که او قصد ولایتعهدی کرده است. چون زیاد، پسر ابیسفیان است. فلذا مغضوب واقع شد.
وصیّت معاویه به خلافت عبیدالله در کوفه
یزید هم با عبیدالله میانه نداشت و میخواست که او را از ولایت بصره عزل کند. اما سَرجون یک نامه از معاویه به یزید داد که در آن آمده بود: عبیدالله را به عمارت کوفه نصب کن! این مسئله یا از هوشیاری معاویه بوده که آینده را تشخیص داده یا از باب بازیگری مسیحیت است. چون مسیحیت میدانستند اگر بخواهند بساط اهل بیت را جمع کنند، نیاز به یک آدم سفاک دارند. لذا حکم ولایت کوفه را به عبیدالله دادند.
سخنرانی عبیدالله در بصره پیش از عزیمت به کوفه
عبیدالله قبل از استقرار در کوفه یک سخنرانی برای مردم بصره کرد: یزید من را به فرمانداری کوفه برگزیده. برادرم عثمان را به عنوان جانشین قرار میدهم. شما را از فتنهگری پرهیز میدهم. اگر یکی از شما سر ناسازگاری داشته باشد او و تمام دوستان و هم پیمانانش را به قتل خواهم رساند تا مطیع من شوید. چه تهدیدی بزرگتر از این؟
با نهایت شقاوت و سیاست وضع کوفه را عوض و آن جا را تبدیل به آن چیزی کرد که خواست بنیامیه بود. جمعی از شیعیان را به زندان را انداخت و برخی را هم به شهادت رساند. در نهایت هم جناب مسلم را بهواسطۀ ایجاد تفرقه، تطمیع و تهدید شهادت رساند.
گریزی به تاریخ کوفه و علت تأسیس آن
کوفه، در زمان خلافت نفر دوم و در سال ۱۷ هجری به عنوان یک شهر نظامی تأسیس شد. این ظرافتها را میگویم، تا بدانید دشمنان اهل بیت چه آدمهای پیچیدهای بودهاند. امیرالمؤمنین هم به دلیل شرایط نظامی کوفه آن جا را پایتخت حکومت خود قرار داد. باید بحث شود چرا آنهایی که به امام حسین نامه نوشتند، همۀ مردم کوفه نبودند؟ اما آنهایی که با امام جنگ کردند همۀ مردم کوفه بودند؟
امام مقید بودند در مکه خونی ریخته نشود
امام در روز هشتم ذیالحجه بعد از انجام عمرۀ مفرده، از مکه خارج شدند. اینکه میگویند امام حج را تبدیل به عمره کردند، اشتباه است. امام بیشتر نماندند، چون نگران ترورشان بودند. وقتی پیغمبر میفرمایند: در مکه قتال حرام است. اهل بیت هم مقید بودند این حرمت را حفظ کنند. امام فرمودند: من احساس خطر میکنم. این احساس خطر برای خودشان نیست چون از مرگ هراسی ندارند. اما میخواهند این مرگ در مکانی اتفاق بیفتد که خون به هدر نرود و حرمت مکه هم شکسته نشده باشد. اهل بیت طرفدار این کلام امیرالمؤمنین هستند که: با روش غلط، نتیجۀ درست گرفته نمیشود. سیدالشهداء میخواست شهادت ایشان در شرایط درست اتفاق بیفتد.
خطبۀ سیّدالشهداء دربارۀ سرانجام قیام
امام قبل از خروج از مکه خطبهای را ایراد فرمودند: مرگ، بر فرزندان آدم مانند اثر گردنبند بر گردن دختران نقش بسته است. چقدر به دیدار نیاکانم اشتیاق دارم. برای من قتلگاهی معین شده، که در آن جا فرود خواهم آمد. از پیشآمدی که با قلم قضا نوشته شده گریزی نیست. هر کس از شما حاضر است که در راه ما از خون خود بگذرد با ما رهسپار شود. چرا میفرمایند در راه ما؟ چون امام، یعنی خود دین.
ترس مأموران بنیامیه از قتل امام در مکه
مأموران عمرو بن سعید به فرماندهی برادرش تلاش کردند که امام از مکه خارج نشوند. آنها درگیری با امام را در حرم به مصلحت بنیامیه نمیدانستند و میگفتند: اگر حسین را این جا بکشیم ننگ آن تا قیامت برای بنیامیه باقی میماند. لذا امام را خطاب قرار دادند: حسین! از خدا نمیترسی که از جماعت مسلمین خارج شوی و میان امت تفرقه بیاندازی؟ امام هم در پاسخ آیۀ ۴۱ سورۀ یونس را تلاوت فرمودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی
جلسه ۸ | شب هشتم محرم ۱۴۰۳
مسجد حضرت امیر علیه السلام
موضوع: با امام (ع) ، از مدینه تا کربلا
@Fares_ir