روز اولی که دعوا و درگیری شروع میشه تو سوریه
روز اولی که دعوا و درگیری شروع میشه تو سوریه، بچههای افغان که دور هم جمع بودند تو مشهد، شاید مثلاً چهل پنجاه نفر با هم دیگه یه دعای ندبهای داشتند. خانمش و بچههای همرزمش، تو خونهی شهید توسلی (ابوحامد) برای ما تعریف میکرد که بچهها میگن حاجی بریم سوریه؟ ایشون میگه بچهها بریم کمک برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها.
هنوز اعزام و این حرفها نبود به این معنی. ایشون میفرمایند که بریم بچهها برای دفاع از حضرت زینب سلام الله علیها. بعضی از بچهها توی اون جلسه میگن بریم اول تکلیفمون رو با حاج قاسم معلوم کنیم، با ایران معلوم کنیم، فردا شهیدمون چی میشه؟ مجروحمون چی میشه؟ آب و دون این زن و بچه هه و ننه بابامون چی میشه؟ مثلا فلان جا هم رفتیم، جا موندیم، قال موندیم.
ایشون یه جمله ای میگه. میگه من برای حضرت زینب سلام الله علیها شرط نمیذارم. هرکی میاد بریم، بیاد بریم. الان هجده هزار بچه افغانی اون جا داره میجنگه. چهل نفر برای خدا، برای حضرت زینب سلام الله علیها شرط نذاشتن. فرمانده در رأس که شهید شد، معاون هم بعدش شهید شد. امروز هجده هزار تا بچه افغانی داره اون جا میجنگه برای حضرت زینب سلام الله علیها و من فکر کنم تو افغانیها هم این از قدیم بوده. به حضرت زینب سلام الله علیها یه حساسیت ویژهای شماها داشتید.
معمولاً به اینها میگفتیم اتباع بیگانه به معنایی در ایران. ولی انگار امروز ما شدیم اتباع بیگانه. یعنی اینا شدن اتباع آشنای به شهادت ما شدیم اتباع بیگانه به شهادت.
کانال #حسین_یکتا
☑️ https://eitaa.com/joinchat/3797614592C4c785700cb