سه‌شنبه , نوامبر 19 2024

❤️ ویژه #عید_انقلاب | تو یوسف می‌شوی!

❤️ ویژه #عید_انقلاب | تو یوسف می‌شوی!

🔹خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی

🔶 در یاد من خواب‌های عجیبی مانده. یکی به گمانم مربوط به سال ۱۳۴۶ یا ۱۳۴۷ باشد. در آن زمان وضع سیاسی مشهد در نهایت شدت و سختی بود و اسلام‌گرایان دچار گرفتاری و محنت زیادی بودند. چنان‌که جز چند تن از رفقا با من در میدان باقی نماندند و بقیه ترجیح دادند عرصه مبارزه را رها کنند. در آن شرایط، خواب دیدم که حضرت امام خمینی(ره) وفات کرده و جنازه ایشان در یکی از خانه‌های مشهد واقع در نزدیکی خانه پدر من روی زمین است. غم و اندوه وجودم را فرا گرفته بود. تابوت را روی دوش گرفتیم. جمعیت انبوهی هم در پی جنازه به حرکت در آمدند که در میان آن‌ها شمار بسیاری از علما بودند و من هم با آن‌ها حرکت می‌کردم.

🔷 با صدای بلند می‌گریستم و از شدت تالّم و تاثّر با دست روی زانوی خود می‌زدم. چیزی که بر درد من می‌افزود این بود که می‌دیدم برخی علما بدون اینکه توجهی بکنند و عبرتی بگیرند و بی‌آنکه احساس اندوهی در آنها مشاهده شود با هم صحبت می‌کنند و می‌خندند! جنازه به آخر شهر رسید. بیشتر تشییع‌کنندگان بازگشتند اما جنازه راه خود را در بیرون از شهر ادامه داد. بیست سی تشییع‌کننده همچنان در پی جنازه حرکت می‌کردند. بیشتر تشییع‌کنندگان در پایین تپه ماندند. جنازه به همراه چهار پنج تشییع‌کننده به سمت بالای تپه رفت که من هم با آن‌ها به دنبال جنازه بودم. تابوت را بالای تپه قرار دادیم. من به پایین پا نزدیک شدم تا درحالی که چهره حضرت امام را می‌بینم، با او وداع کنم.

🔶 ناگهان دیدم دست راست ایشان که انگشت سبابه آن به حالت اشاره بود به سمت بالا حرکت می‌کند تا اینکه انگشت اشاره‌اش به پیشانی من رسید و آن لمس کرد یا نزدیک بود لمس کند. با شگفتی و حیرت نگاه می‌کردم. لب‌هایش را گشود و دو بار گفت: تو یوسف می‌شوی… تو یوسف می‌شوی! خوابم را برای خیلی از بستگان و دوستان نقل کردم از جمله برای مادرم (رحمة‌الله‌علیها) که فوراً آن را چنین تعبیر کرد: بله یوسف خواهی شد به این معنی که همواره در زندان خواهی بود!

🖼 برگرفته از کتاب “خون دلی که لعل شد”

🌷 بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR در ایام عید انقلاب، هر شب ساعت ۲۱، بخشی از خاطرات را منتشر میکند.

🌷 Farsi.Khamenei.ir

 

دیدگاهتان را بنویسید