چهارشنبه , دسامبر 25 2024

الی‌ترها قیمتی‌ترند»

#گپ_روز

#موضوع_روز : «خالی‌ترها قیمتی‌ترند»

✍️ زیر چترِ نگاه تو، اتفاق افتاد؛
سنگین‌ترین خطاهای من، که می‌توانست شروع فاجعه‌ای بزرگ باشد!

• نه ترسی از چشمانِ همیشه حاضرت داشتم،
نه ترسی از بازگشت دوباره به مقصد آغوشت!
آنقدر نَرم و بی‌عِتاب به پایم صبر کرده‌ای،
که گویی بنده‌ی دیگری نداری!

• زیر چتر نگاه تو اتفاق افتاد؛
هرآنچه بارها با «إِنَّ اللهَ يُحِبُّ…» بر آن مُهرِ تاکید زده بودی.
و من، نه آنکه نخواهم، نشد که بر خویش چیره شوم، و رقم زدم هرآنچه را که نباید به بار می‌نشاندم!

• بارها با خودم فکر کرده‌ام؛
اجازه می‌دهی خطا کنم!
اجازه می‌دهی برگردم!
اجازه می‌دهی خطاهایم را فراموش کنم!
و باز اجازه می‌دهی از نو تکرار کنم.

• حوصله‌ات چرا از این‌همه رفت و برگشت‌های گاه‌ و بیگاه من سر نمی‌رود؟!
چرا هر بار که برمی‌گردم باز با اشتیاق بغل وامی‌کنی و چنان به مِهر می‌فشاری‌ام که گویی بنده‌ی دیگری نداری؟!

• ظرفِ بخشش تو آنقدر بزرگ است؛
که بر جرأتم به خطا و طمعم به توبه افزوده است.
هراس ندارم از بازگشتن. شبیه فرزندی ناخلف که می‌داند مقصد آخرش باز همان خانه ی پدریست که در به رویش می‌گشایند و راهش می‌دهند!

• «یا مَنْ فِی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ»
راست گفته‌ای طمع کرده‌ام به عفوت،
درست همان وقت که استخوان‌شکسته و
به بن‌بست رسیده، برگشتم!
و تو چنان ندید گرفتی که گویی هرگز شاهد ماجرا نبوده‌ای!

• و حال نوبت من است؛ که ظرفِ عفوم را چنان بگسترانم، که دیگران، نه از نگاه قضاوت‌گرم بترسند و نه از قلبِ تنگ و تاریکم.
طمع کنند به بازگشت حتی اگر شرم خطاهایشان، هراس بر دلشان افکنده باشد.

• حال نوبت من است و ماجرای تکرارِ «شتر دیدی… ندیدی»های تو.

@ostad_shojae | montazer.ir

 

دیدگاهتان را بنویسید