🔰شروع ماجرا
🔰شروع ماجرا
پسر خانواده ای نسبتا مرفه است. پدرش شغل خوبی دارد و بضاعت مالی آنها بالاست. اما در تربیت او اصول دین و اخلاق رعایت میشود. او آموزه های قرآنی را به خوبی آموخته. می داند هر جا از اقامه ی نماز صحبت میشود از انفاق هم صحبت شده. با پول توجیبی خود برای بسیاری از خانواده های مستحق همدان وسایل ضروری تهیه میکند و همه را به این کار تشویق میکند.
به محله ای جدید میروند. این محل مسجد ندارد. جوان ها همه به دنبال هرزگی و … هستند. به سراغ اهالی میرود. از همه کمک می گیرد. میشود یکی از اولین بانیان مسجد اعظم در شمال همدان. این مسجد هم اکنون برای بسیاری از اهالی منشأ خیر و برکات است و این مقطعی است که سید مصطفی شانزده ساله است!
📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه
💠شهید سید مصطفی الحسینی
https://eitaa.com/nashrhadii